یگانگی اپوزیسیون

یگانگی اپوزیسیون تنها راه رهایی ایرانیان

یگانگی اپوزیسیون

یگانگی اپوزیسیون تنها راه رهایی ایرانیان


بهنامخدا


به همه ایرانیان اعم از مخالف و موافق سلام.


سخنی با موافقان رژیم:

برادران و خواهران عزیز.میدانیم شما چنین می پندارید که رژیم کنونی عملکرد مناسبی دارد(شاید بتوان گفت اصولگرایید) یا اگر هم ندارد قابل اصلاح بوده و نیازی به تغییر کلی در ساختار آن نیست

(اصلاح طلب هستید).با گروهی از شما که غرض ورزی دارید و نیکی و پیشرفت ایران برایتان اهمیتی ندارد سخنی نداریم(شاید درصد اندکی باشند).پس فرض بر این است که شما نیکی ایرانیان را میخواهید و این راه را برای سعادت و خوشبختی وطن خویش مناسب می دانید.با تمام احترام باید بگویم شما نیز جزو مخاطبان ما نیستید.


سخنی با مخالفان رژیم:


منظور تمام کسانیست که اصلاحات را در این رژیم ناشدنی دانسته و آن را از ریشه دچار مشکل میدانند.کسانی که رژیم حاضر را فاقد صلاحیت،کفایت و درایت لازم برای اداره ایران می دانند.باز فرض بر این است که شما نیز نیکی ایران را در اندیشه های خود داشته و راهکرد  مخصوص خویش را نجات بخش ایران می دانید.میتوانید از اقسام گروههای اپوزیسیون داخل یا خارج مانند اصلاح طلب های سابق،ملی-مذهبی،لاییک،اقلیتهای مذهبی و... باشید.


شما گروهی هستید که زین پس به شما خطاب خواهد شد.شما گروهی هستید که با یگانگیتان می توانید ایران را نجات بخشیده و برگ زرینی در تاریخ ایران و جهان رقم زنید.اما چگونه؟راه آن چیست؟چه باید کرد؟و ...


اینها موضوعاتی بس مهم است که زین پس در این مکان به آن خواهم پرداخت.


این جا لازم به ذکر است من برای خود اندیشه های شخصی دارم که به گمانم درست هم هستند(تا این جا مثل همه) اما آن را تا جایی که نیاز نباشد در این جا وارد نخواهم کرد.


شاید بگویید هدف من از این مطالب چه بوده؟

باید پاسخ دهم برای رهایی از عذاب وجدان.برای داشتن پاسخی به فرزندانمان که:  تلاش کردیم متحد شویم.آری ما تلاش کردیم و ...


الف-ملزومات اتحاد


1-داشتن روحیه گذشتن از خود برای سعادت ایران


میدانیم امروز ما گروههای مخالف رنگارنگی در داخل و خارج کشور داریم.از طرفی تمامی این گروهها خود را نیک و درست دانسته و دیگران را با تمام نیرو نفی و طرد می کند.که این خود دو اشتباه مهلک را برای ما ایرانیان به همراه دارد:اول خود را نیک و درست دانستن بدون گذشتن از فیلتر نقد توسط سایر اندیشه هاست که خود باعث سردرگمی ایرانیان گردیده که باری کدام راه درست تر است؟آن یا این؟برای این معضل راهی جز تنظیم مناظرات اندیشه بر و طاقت فرسا برای یافتن حقیقت و حقیقت گو سراغ ندارم که نیاز به فضایی باز و بدون دغدغه های فشار مامورین و نظام  خودکامه و فقر و... می دارد.دوم طرد سایر اندیشه هاست که خود از خوی دیکتاتوری ما نشات میگیرد و حتی در اپوزیسیون سالها خارج نشین نیز مشاهده می شود.هیچ یک از این گروهها مسلما حاضر نخواهد بود خود را بادیگری متحد کرده و در یک راه (ولو کوتاه) همراهی نشان دهد.


2-داشتن اتحاد مستلزم محور اتحادی مستحکم و مشخص و تاکید بر اشتراکات به جای اختلافات است:

در این مورد شکی نیست که باید وجوه مشترکی برای یگانگی اپوزیسیون وجود داشته باشد.حسرت بیشتر از این است که این مورد وجود دارد، لااقل به اندازه ای که برای رسیدن به قدرت در ایران کافی باشد.اپوزیسیون بارها و بارها بر دموکراسی و حقوق بشر و انتخابات آزاد و سکولاریزم در کلام تاکید کرده(حال باید دید در عمل چگونه خواهد بود!).اینها که خود اساس یک حکومت مردمی و عدالت خواه به حساب می آید وجوه مشترک قدرتمندی برای اپوزیسیون فراهم آورده است.


متاسفانه در این سالهای اخیر آنقدر بر وجوه اختلاف تاکیدو  سهوا  یا عمدا وجوه اشتراک نادیده

گرفته شده اند که مشکل اصلی(نجات میهن) را به فراموشی سپرده است و رژیم با خیالی آسوده به جنایات و دزدی ها و در یک کلام ستمگری به ایرانیان ادامه می دهد.


پایان این پست را اندکی به احساسات درونی ام اختصاص می دهم:


می سوزم وقتی می بینم رژیمی بالای 90 در صد مخالف دراد و میماند و چه مقتدر هم میماند.اگر میسوزید به ما بپیوندید.


از طرف شهروند ایرانی که می سوزد!